دوستت دارم

دوستت دارم...

Mahdieh: راستش ميدونى؟ وقتى همه چى تموم ميشه... تازه اولِ راهِ... گريه ها تازه شروع ميشه... فكرا شروع ميشه... تنهايا شروع ميشه... واسه تو هيچى مهم نيس... اينكه چه بلايى سرِ من مياد... واست مهم نيس... اما يه روزى ميرسه با يه دسته گل مياى ديدنم جلوم مي دوستت دارم...ادامه مطلب

باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه...

خانه ام کو ؟

خانه ات کو؟

ان دل دیوانه ات کو؟

روز های کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت اید روز باران گردش یک روز دیرین پس چه شد دیگر ؟

در پس ان کوی بن بست در دل تو آرزو هست

کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز

یاد باران رفته از یاد ارزو ها رفته بر باد 

میخورد بر بام خانه

بی ترانه بی بهانه

شادیدم گم کرده خانه......

دوستت دارم...

فریاد را همه میشنوند!!! 

                                 هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است!!!! 

دوستت دارم...

آسمان آبی عرفان  من چشمان توست.                  اختر تابنده کیهان من چشمان توست  در حضور چشم هایت عشق معنا میشود.                   اولین درس دبیرستان من چشمان توستدر بیابانی که خورشیدش قیامت میکند                           سایبان ظهر تابستان من چشمان توست  در غزل وقتی که از ایینه صحبت میشود.                   بی گمان انگیزه پنهان من چشمان توست من پر از هیچم پر از کفرم  پر شرکم ولی.                         نقطه های روشن ایمان من چشمان توست باز میپرسی که دردت چیست؟ بنشین و گوش کن.                درد من این در بی درمان من چشمان توست + نوشته شده توسط غزل در پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۶ و ساعت 10:12 | دوستت دارم...ادامه مطلب

عاشقی این است که اگر از عشق سیرم کرده ای  بلبلی سرد رگریبان گوشه گیرم کرده ای  غنچه دلدادگی را در دلم پرپر مکن مهربانی کن اگر حتی اسیرم کرده ای صورت پژمرده ام بر درد عشقت شد گواه  لا اقل اندازه یک قرن پیرم کرده ای  نذر کردم هرکه هرکجا گفت حاجت می دهد  تاکه یارم باشی از بس که ناگزیرم کرده ای عاشق من گر نبودی جرم من را خود بگو دل چرا بردی ؟ چرا  پس دستگیرم کرده ای باغ جان را از نسیم شوق دیدارت چه سود گر بیای در برم ، وقتی کویرم   کرده ای + نوشته شده توسط غزل در شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۶ و ساعت 20:48 | دوستت دارم...ادامه مطلب

تا ماه شدی برکه شدم با تن تب دار

باید بنشینم بنوازم بنوازی 

شهناز شوی ناز شوم با نفس تار

من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی

شاید که دری باز شود در دل دیوار

ای دور ترین بغض زمین مرز نفس گیر

نزدیگتر از من به خودم لحظه دیدار

دوستت دارم...

در دفتر خاطراتم نوشتم:

رفیق زیباست

معلم دید گفت این یک رویاست.!

گفتم:

ای معلم از نوازش رفیق چه میدانی؟

گفت:

در عالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست.

دوستت دارم...

دوستت دارم .... چرایش پای تو

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 17:39  توسط مهدیه | 

دوستت دارم...

دوستت دارم چرایش پای تو

ممکنش کردم محالش پای تو

میگریزی از من واحساس من 

دل شکستن هم گناهش پای تو

آمدی آتش زدی بر جان من

دردبی درمان گرفتن هم دوایش پای تو 

من اسیرم در میان ان دو چشم

 قفل زندان شکستن هم گناهش پای تو

سوختم  آتش گرفتم زین سبب 

آب بر آتش نهادن هم گناهش پای تو

پای رفتن هم ندارم من از کوی دلت

 پا نهادن بر دل مست و خرابم پای تو

دوستت دارم...